اربعین حسینی
سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵کربلا فصل شیدایی با توست...
یا حسین! کربلا فصل شیدایی با توست ،آهنگ دلشدگی مان قصد کویت را کرد، نظری کردی آخر و دلمان را نور باران کردی.
اکنون می خواهم برسم به حریمت شبیه تمام روزهایی که رسیده ام به اینکه جز تو ،کسی را ندارم.
سلامت می دهم ای پسر علی (علیه السلام) . ای پسر هر چه نور ،ای ارباب جان.
و دلم تو را چه کسی خواهد سرود ؟ ای هر چه بود و نبود...
سلام بر تو ای لطافت لطیف خشک این کویر ،ای که هر چه چشمه و قناعت از تو جوشیدن می گیرد،ای که باد ،حیران شده ی مقام رعنای توست ،ای که باران فقط نمی از سخاوت دستان بی حد توست،ای که هر چه کریم به پیش پای کرامت تو قافیه کم می آورد، ای که خود، عشقی و شهید راه عشق شدی، ای که در عرفات راه کج کردی و میهمان این شهر شدی ،چگونه سلامت دهم ای مقتدا؟
سلام بر تو ای روشنی،ای ملجا و پناه ،
ندیده بودمت
یک درد داشتم...
حالا که دیدمت ... هزار و یک درد!!!
چطور دور از تو و کرب و بلایت نفس بکشم؟؟؟
آری کربلا فصل شیدایی با تو بود
ای کاش همیشه بهاریه تو بمانم...
بسم رب الحسین
نيت كن و كفش هايت را بيرون بياور و با پاي برهنه حركت كن
آرام وكوتاه قدم بردار چرا كه قدم هايت ثواب حج و عمره اي دارد
به وادي السلام كه رسيدي به خوبان عالم سلام بده
ازدور انوار ملكوت ديده مي شود.آري گنبدي زرين چشم را روشني مي بخشد
وارد صحن شو…
ايوان نجف عجب صفايي دارد
دل را به حريمش گره بزن وبگو:
السلام عليك يا اميرالمومنين
سلام مولای مهربانم .. سلام آقایم
سلام بر دست های پینه بسته ات که بوسه گاه ملائک مقرّب خداست
سلام بر بازوان تنومندت وقتی خیبر را از جای برکندی
سلام بر تو وقتی در «لیلة المبیت» در بستر محمد(ص) خوابیدی
و به استقبال مرگ رفتی و مرگ از ابهت تو گریخت.
سلام بر تو وقتی ریسمان به گردن به مسجدت می بردند
و تو برای رضای خدا خاموش بودی!
سلام بر تو وقتی همسرت را پیش چشمانت سیلی زدند
و ذوالفقارت برای حفظ دین محمد(ص) در غلاف بود!
سلام بر تو وقتی در مشرق دستان پیامبر خدا در غدیر به وسعت عالم طلوع کردی
سلام بر تو وقتی استخوان در گلو و خار در چشم ، یک ربع قرن ، آفتاب خانه ات بودی!